- ملزم شدن
- واجب شدن امری بر کسی، متهم شدن، مغلوب شدن (در مباحثه و مناظره)
معنی ملزم شدن - جستجوی لغت در جدول جو
- ملزم شدن ((~. شُ دَ))
- مجبور شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
همواره نزد کسی بودن، همیشه در جایی مقیم بودن، همراه بودن، نوکر شدن، مواظب شدن
به گردن گرفتن فریچوانیدن، همراه شدن متعهد شدن: (و جزیه قبول کردند ملتزم شدند که سال بسال برسانند) (ظفرنامه یزدی. چا. امیر کبیر 383: 2)
روانه شدن، رهسپار شدن
پیوستن
یکدل شدن دل بر کاری نهادن یکدل شدن بر کاری قاطع بودن بر کاری
آهنگ کردن قصد کردن، حرکت کردن به سوی مقصدی
ضروری شدن، واجب شدن
چفته مند شدن مورد تهمت قرار گرفتن گناهکار شناخته شدن: در بخارا بنده صدر جهان متهم شد گشت از صدرش نهان. (مثنوی)
تن یافتن، نگاشته شدن، آشکار شدن بصورت جسم در آمدن، مصور شدن، آشکار شدن
گریفتن تنوییدن استوار شدن پا برجا گشتن: شده محکم بشمشیر تو بنیاد مسلمانی که شمشیر تو در ملت پناه هر مسلمان شد، (معزی)
تاشت گشتن تاشتیدن سپرده شدن قطعی شدن ثابت شدن، مقرر شدن مختص گشتن: الب ارسلان. . به ری بر تخت مملکت بنشست وسلیمان برادر را بر کنار گرفته و پادشاهی عراق و خراسان برو مسلم شد
گزیریدن بر آن شدن تصمیمگرفتن عزم جزم کردن: مصمم شدم که این کاررا بپایان رسانم
دانسته شدن شناخته شدن آشکار شدن دانسته شدن شناخته گردیدن: و چون بدین مقدمه احتیاج ارباب فضل بعلم عروض معلوم شد، آشکار شدن و اضح گردیدن
نشاندار شدن، نگارین شدن نشان کرده شدن، منقش و مخطط شدن (جامه لباس فرش) : ... و داند که هر که او را کسوت عدم بطراز و جود معلم شد
جامه پوشیدن
پیش افتادن پیش افتادن جلو افتادن، پیشوا شدن
رنگین شدن، رنگارنگ شدن
بیزار شدن بستوه آمدن، اندوهگین شدن: (دلا، اگر طلبی سایه همای شرف مشو ملول گرت چرخ ناتوان دارد) (وحشی. چا. امیر کبیر. 185)
آلوده شدن وشنیدن چرک شدن آلوده شدن
پاره شدن شکافتن
واجب کردن بر کسی، متهم کردن، مغلوب کردن (در مباحثه و مناظره)
شرح و بیان شدن (باختصار)، خلاصه شدن
همبستن، پیوستن، متصل شدن: (... و در کجور بامیرزاده رستم و امیرزاده اسکندر و امیر سلیمان شاه ملحق شد) (ظفرنامه یزدی. چا. امیر کبیر 406: 2)
دوشن شدن درخشان گشتن روشن شدن درخشان شدن: (چو از عکس رخ آیینه حور ملمع شد فضای چرخ اخضر) (اختیار الدین روزبه شیبانی . لباب الالباب. نف. 60)، رنگارنگ شدن، پوشیده شدن روی فلز کم قیمت با فلز گرانبها تر
راسخ شدن صفتی در نفس: (ملکه شدن آن حالت باطن را بر وجهی که زوال نپذیرد) (اوصاف الاشراف. 10)
بر افتادن باطل شدن لغو شدن: (عوارض مالیاتی... ملغی شده)
ویناریستن
شکست خوردن و گریختن
واجب شدن